نشست بر لبان سرخم
گل لبخند یاد تو
من می بویم و لمس می کنم
آن گل های عنابی یاد تو
و در آن ساعت های ناتمام
دل آرا مینگرم یاد تو
( دل آرا شرکاء )
یثمشقش سا
ng Hvh a
ng Hvh
بتاب ای یار مهربان
در تنهایی شب هایم
همچون فانوسی درخشان
در تاریکی و هجران
و مرا سرمست از
با خود بودن کن
بتاب تو دل آرا
در شب های دل آرا
( دل آرا شرکاء )