تو گفتی هم هستی گرم و گیرا
تو شاید نوشتی از لحظه های فردا
تو بیا با ما
ننویس از فردا
تو دل آشنای ما بین
و بنشین
در لحظه های ناب ما
( دل آرا شرکاء )
در آن ساحل دریا
در آن بی کران آبهای تنها
در آن جاده های بی منظر
و آب های شورو فَلس
از آن تنهایی های در قفس
از آن سوسوءرستنگاه پیچک های تنهایی
تو می آیی به زیبایی
(دل آرا شرکا)
طعم زندگی چیست ؟
هم در آن لحظه های شادی است
دریاب تو مرا
تو بیا با انار شیرین بخت
تو بیا و مرا مست از بودن کن
( دل آرا شرکاء)