شعر دوست داشتنی خانم دلارا
منم تشنه لب به دیدار یار
منم شیفته و آواره دیدار یار
منم مفتون سیمای دل آرای یار
منم محضون رسیدن به یار
( دل آرا شرکاء )
از اشعار دوست داشتنی بانو دل آرا
بین آن مردم دیروز
شدن دوستان امروز
شدن یاران دل آرا
و شمعان محفل امروز
( دل آرا شرکاء )
گزیده ای از اشعار دل آرا
من و همسفری گل و ریاحین
من و آن عشق دیار مجنون
من وآن جگر شهر آشوب
من و آن دیار دل آرای خود
( دل آرا شرکاء )
شعری از اشعار بسیار زیبای دل آرا شرکاء
ما آن شمیم گل معرفت یم
ما در آن باغ گل معطریم
ما احیاء شده از عشق و معرفت یم
ما در آن جاده چشم انداز هنریم
( دل آرا شرکاء )
این شعر دل آرای عزیز در من مادام طنین انداز ه
تو در آن شب مه آلود
بدیدی آن چراغ چوپان در راه
و آن اسیر گمنام تنهای روزگار
تو بیا ای گمشده در من دل آرای خود
بیا و مرا دوباره پیدا کن ..
( دل آرا شرکاء )
با اشعار دل انگیز _ دل آرا
تو در رویای دیروز
آیی مست و بی قرار امروز
تو در آن اندوه
کنی رقص و آن هلهله
هم همای در ره داری
وآن دل بی آلایش
( دل آرا شرکاء )
با سروده های دلارا شرکا عزیز
سلام ای بزرگ شده دشت شوق
سلام ای دشت خونابه خورده گل سرخ
سلام ای شکوفه زرد گل پامچال
سلام ای شکوفه دل آرای هستی
( دلارا شرکاء )
ابیاتی از شاعر عزیز دل آرا
تو در آن سوگند آنروز
هم بدیدی آن تُحفه عشق
هم شدی پای در رکاب عشق
تو در عشق معشوق گویی شاعرانه
تو در آن هنگام
شوی یار دل آرای خود
( دلارا شرکاء )