شعری از اشعار بانوی زیبا دلارا شرکا
سلام بر مسافران زندگی
سلام برخاطرات هیاهوی جعبه نیستی
سلام بر ایثارگران زندگی
سلام بر چکامه سرایان دل آرا
( دلارا شرکاء )
از آن سنگ گران زمانه
پند آموز و رها شو
از رنج دیروز
هم زندگی کن
در لحظه های
ناب امروز دل آرا
هم شادی کن به زیبایی
و لبخند بزن به زندگی
(دل آرا شرکاء)
داغ گل زیبا بین
و آن رسم زمانه
بیا و آن رکاب پوسیده
بیانداز و فارغ شو از آن
غم سیم و گوهر
و رسم زمانه ..
دل آرا
با خوشحالی
و عیدانه
(دل آرا شرکاء)
بیا به پیشم و نگیر بهونه
بیا با من عشق را
آغاز کن و نگیر بونه
در این دوران و عصر کامپیوتر
در این رنج و مصیبت عصر حاضر
بیا به سرآغاز بودن با یکدیگر
بیا تا عشق را آغاز کنیم
دل آرا
با آوازی دیگر
(دل آرا شرکاء)
تو گفتی هم هستی گرم و گیرا
تو شاید نوشتی از لحظه های فردا
تو بیا با ما
ننویس از فردا
تو دل آشنای ما بین
و بنشین
در لحظه های ناب ما
( دل آرا شرکاء )
در آن ساحل دریا
در آن بی کران آبهای تنها
در آن جاده های بی منظر
و آب های شورو فَلس
از آن تنهایی های در قفس
از آن سوسوءرستنگاه پیچک های تنهایی
تو می آیی به زیبایی
(دل آرا شرکا)
طعم زندگی چیست ؟
هم در آن لحظه های شادی است
دریاب تو مرا
تو بیا با انار شیرین بخت
تو بیا و مرا مست از بودن کن
( دل آرا شرکاء)