دل آرا ش

مهناز افشار و دل آرا شرکاء را دوست دارم . مهناز افشار . دل آرا شرکاء ، مهنازافشار . دل آرا شرکا ، مهناز افشار فیلم سینمایی اپارات . اشعار دلارا شرکاء ، عکس فرزند مهناز افشار . ازدواج مهناز افشار . مهناز افشار در مورد پدر بزرگش . خاطرات مدرسه مهناز افشار

دل آرا ش

مهناز افشار و دل آرا شرکاء را دوست دارم . مهناز افشار . دل آرا شرکاء ، مهنازافشار . دل آرا شرکا ، مهناز افشار فیلم سینمایی اپارات . اشعار دلارا شرکاء ، عکس فرزند مهناز افشار . ازدواج مهناز افشار . مهناز افشار در مورد پدر بزرگش . خاطرات مدرسه مهناز افشار

دل آرا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای عاشقانه _ و _ رخ سیمین


دل آرا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای عاشقانه

مایوس آن زمان نباش

که تو را عاشقانه خواهم

من تو را همره

و هم دیوانه میخواهم

تو را

و آن تنگ نظری هایت را

دیدم و باز

دیوانه وار میخواهمت

( دل آرا شرکاء )


دل آرا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای رخ سیمین

جلوه ای کرد رخ شیرین

چون قندت

همی آشفت ، گیسویت

هم گفت

از آن رخ سیمینت

از آن زیبایی بی مثالت

از آن نغمه شیرینت

از آن تمثیل دلربا یت

( دل آرا شرکاء )



 

دل آرا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای رخ بگشاید _ ای رطل گران


دل آرا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای رخ بگشاید

هنگامی که

معشوق رخ بگشاید

در آن عجب و تعجب آید

که آنهمه آشتی از چیست ؟

( دل آرا شرکاء )



دل آرا شرکا _ ویدیو شعر بسیار زیبای ای رطل گران

ای رطل گران

از خواب گران

خیز خیز

ای تشنه به دیدار پدر

از آن هیاهوی ایام

خیز خیز

ای زندگی ، ای تابندگی

( دل آرا شرکاء )



دلآرا شرکاء _ شعر بسیار زیبا به مناسبت روز بین المللی مبارزه با برده داری

به مناسبت روزجهانی لغو برده داری

و روز بین المللی یادبود والغاء تجارت برده


شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دلآرا شرکاء  رو تقدیم شما خوانندگان گرامی میکنم

 

در دستانم بود روزنامه ای

نوشته بود در بالای صفحه

روز جهانی لغو برده داری

بود در زیر آن متن

چند عکس تأثرانگیز

با دیدن آن صحنه ها

اشکم فرو ریخت

دیدم چهره بَرده گانی

از کشورهای گوناگون

که خورده بودند فریب

و ربوده شده بودند

با زور و تهدید

گمارده بودند آنها را

در کارهای سخت و اجباری

در معدن و کارخانه

یا که گدایی و ازدواج اجباری

در دنیای مدرن امروز

چنین ظلمی جای تعجب داشت

غمگین شد دلم

به حال آن نگون بختان سیه روز

تسکین دادم دلم را

و گفتم دل آرا

شاید که فردا تمام مردم دنیا

جمع شدند یکصدا

و برکندن ریشه

ظلم و ستم را از دنیا

( دلآرا شرکاء )

2 مرداد

23-8-2020

23-7-2020





دل آرا شرکا _ سروده بسیار زیبا به مناسبت روز بهزیستی و تامین اجتماعی و هفته بهزیستی

به مناسبت روز بهزیستی و تامین اجتماعی

و هفته بهزیستی

این شعر و سروده بسیار زیبا از بانو دل آرا شرکا رو به شما و همه نیکو کارن در عرصه بهزیستی جامعه تقدیم میکنم .

 

نگاه منتظرم دوخته شده بود

به انتهای خیابان شلوغ

شاید که برسد اتوبوس از آن راه دور

بود ظهر تابستان

و بس بیداد میکرد گرما بی امان

به ناگاه صدایی ظریف و کودکانه

فرا خواند مرا

دیدم کودکی خردسال

که با دستانی کوچک

گرفته بود به سویم

بسته آدامسی را

و بر روی صورتش داشت

آثار خراش و کبودی

خواستم که او بنشیند در کنارم

پرسیدم از او

سرگذشت رفته بر او

او گفت : از پدری که

هنگام تخریب خانه ای ویرانه

مرده بود زیر آوار آن خانه

و مادرش که کار میکرد تمام وقت

در خانه دوست و آشنا

اما دست مزد او کفاف نمی داد

اجاره خانه و خرج شش بچه را

او را میفرستاد با آشنایی

تا کار کند و بیاورد لقمه نانی

و گاهی نیز کتک میخورد

از آن همسالان بزرگتر از خود

غمگین شدم از احوال آن کودک

با خود اندیشیدم

آیا می شود به او کمکی کرد ؟

یادم آمد از اخبار روز پیشین

که میگفت از حمایت یتیمان

و کودکان کار و زنان سرپرست خانوار

توسط اداره ای خوب و نیکوکار بهزیستی

با گوشی ام گرفتم 123

آمد صدایی دل آرا از آن سو

گفت : بهزیستی بفرمایید

 ( دل آرا شرکاء )

 

دل آرا شرکا _سروده به مناسب روز ادبیات کودکان و نوجوانان و روز جهانی کتاب کودک

به مناسب روز ادبیات کودکان و نوجوانان

و روز جهانی کتاب کودک

این سروده و شعر زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم شما و همه کسانی که عاشق فرهنگ کهن ایرانی هستند می کنم .

 

یکی بود و یکی نبود

زیر گنبد کبود

توی یک آپارتمان کوچک

کوچولویی بود ناز و قشنگ

ولی بود پرخاشگر و زودرنج

پدر و مادرش بودند شاغل

او تنها بود در عصر حاضر

اتاقی داشت پر اسباب بازی

از اسپایدرمن و آدم آهنی

در دلش

او دوست نداشت آنها را

او می رفت در عالم مجازی

با تبلت و گوشی

او می کشت همنوعان مجازی

در آن عالم خیالی

یا که می دید تلویزیون

با آن کارتون های

ترسناک و پر توهم فضایی

تا اینکه بعد سالهای دور

مادر بزرگ دل آرای او

رسید از آن راه دور

تا که دید نوه رنگ پریده رنجور

او را کشید در آغوش پر مهرخویش

از آن روز مادر بزرگ او

می پخت برای او

غذاهای رنگارنگ و خوشمزه محلی

و می گفت

از قصه های شیرین قدیمی

از آن ادبیات کهن ملی

و گاهی با مواد دور ریختنی

می ساخت برایش عروسک

و چیزهای دوست داشتنی

یه روزکشید تکه پارچه ای

بر سر مشتی کاغذ پاره

و آن شد نوزاد قنداقی

برای هر دو می خواند لالایی

و او می دید خواب های رنگی

کوچولو را می برد

به پارک سر کوچه

او بازی می کرد

با بچه های همسایه

تا که رسید

وقت رفتن مادر بزرگ

مادر بزرگ دل آرا رفت

و کوچولو ماند تنها

در دنیای پر حسرت و آه

 

( دل آرا شرکاء )

18/4/99

2_4_2020       
14/1/99


دل آرا شرکا _شعر و سروده زیبا به مناسبت روز جهانی پناهندگان

به مناسبت روز جهانی پناهندگان این شعر زیبا از بانو دل آرا شرکا رو تقدیم حضورتون میکنم .

 

شب است

و دشت آرامیده در سکوت

و خفته اند آن مردمان

آواره از جنگ و دود

اما هنوز جنگ

در رویای خفتگان

غوغا میکرد

دیروز دیده بودم

در چشمان پر اشک او

نهان شده بود

آن سرگذشت رفته بر او

هم در آن پناهگاه

او را دیدم فراغ بال

همچون کبوتری دل آرا

در شوق و آرزوی پرواز

روز جهانی پناهندگان روز تو شد

ای کودک آواره

ای مادر در خون گریسته

ای پدر داغ دیده

امروز تمام مردم دنیا

به تو می اندیشند

به آینده و نقش تو در فردا

 ( دل آرا شرکاء )

31/3/1399  

20_6_2020

 

دل آرا شرکا _ سروده دلنواز به مناسبت روز جهانی بیابان زدایی

 

به مناسبت روز جهانی بیابان زدایی


شعر و سروده بسیار زیبای بانو دل آرا شرکاء رو به مناسبت روزجهانی بیابان زدایی به شما و تمام انسان های خوبی که احترام به طبیعت میگذارند و قصد جبران آسیب هایی که افراد به طبیعت زده رو دارند تقدیم میکنم .

 

دوباره دلم عزم سفر کرد

به سوی آن شهر و کوهپایه

بر لبم لبخند نشسته بود

از تصور دیدن آن

کوه و جنگل و شهر دوباره

در دلم می خواندم نغمه های دل آرا

وَه که چه زیبا بود

آسمان آن شهر در بهار پارسال

تا که رسیدم به آن شهر و دیار

و دیدم بُرج هایی ، سر به فلک کشیده

بَر بٌلندای آن کوهِ از وسط نیمه شده

حمل میکرد جرثقیلی

تکه های مانده باقی

از آن کوه رویایی

و از سویی بار میزد کامیونی

تکّه های مانده باقی

از جنگل آن حوالی

دگر آبی نبود آسمان آن شهر

در کنار آن بیابان

آلوده بود ، هوای آن شهر

دلم غمگین شد ، از آن همه ظلمی

که رفته بود بر طبیعت

اشکم را فرو ریختم

و بر دلم نوید دادم

که شاید دوباره ، شٌد بیابان زدایی

از آن شهر و منطقه

شاید که فردا ترمیم شُد

 آن لطمه های رفته

هر چند که دگر نیست

 آن کوه برافراشته

 

( دل آرا شرکاء )        

27 /  3 / 1399    و    17 /  6 / 2020

      

                   

دل آرا شرکا - سروده دلنواز به مناسبت روز جهاد کشاورزی

 

به مناسبت روز جهاد کشاورزی

شعر و سروده دلنواز بانو " دل آرا شرکاء" رو ، به شما خواننده عزیز و تمام انسان های خوبی که در جهاد کشاورزی شرکت میکنند تقدیم میکنم .

 

من میکارم دانه گندمی

در دامان طبیعت

من کِشت میکنم

گندم زاری از طلا

درون دستان من است

آن جواهرسرسبز رویا

من در اندیشه ام دارم ،

آن آسایش فردایت

تو از من میخری

آن میوه گل معرفت

در جهاد کشاورزی من

می دانم

کسی گرسنه

سر بر بالین نمی گذارد

چرا که من کاشته ام

گندم زاری در دل طبیعت


( دل آرا شرکاء )   

27 /  3 / 1399

 


دل آرا شرکا _ روزجهانی گل

به مناسبت روز جهانی گل 

این شعر و سروده بسیار زیبای بانو دل آرا شرکاء رو تقدیم میکنم به شما و تمام انسانهای نیک ، که گل ها رو پرورش میدهند و این گیاهان زیبا رو دوست دارند 


من شاخه گلی دارم 

آکنده از عطر گل یاس

می بویم شمیم آن عطر گل یاس

به ناگاه مرا برد 

به یاد آن عشق دیرینه

آن یار دُردانه

عشق او باز شکفته شد

در قلب پژمرده

در شگفتم از جادوی

آن گل زیبا

که زنده کرد آن عشق را 

در سینه دل آرا

پس هر که ، کِشت کرد گُلی زیبا

زنده کرد عشق را در دلها

ای که با عشق پروراندی

گُل های دل آرا 

تو را تحسین میکنم

که شدی شمع فروغ دلها


( دل آرا شرکاء )


دل آرا شرکا و سروده زیبا به مناسبت روز جهانی اهداء خون

به مناسبت روز جهانی اهدا خون ،

این شعر بسیار زیبای بانو دل آرا شرکا رو تقدیم میکنم به همه انسان های نیک و فرشته گونه ای که با اهداء خون خود ، به نیازمندان زندگی دوباره میبخشند


آرام گشودم دو پلک لرزان ام را

می زد دوباره نبض ضربان زندگی

چرخید نگاه پراز شوق ام

و خیره ماند بر روی آن کیسه سرخ 

مینگرسیتم ، آن قطرات سرخ

می چکید قطره قطره ، آن الماس سرخ 

می تراوید جرعه جرعه

به درون پیکره نیمه جان ام

پوشانده بود اشک سپاس

روح و دل و جان ام را

از تو انسان نیک سرشت

که با اهداء خون خود

بخشودی به جان دل آرا

آغاز یک زندگی دوباره 

( دل آرا شرکاء )


دل آرا شرکا و سروده زیبا به مناسبت روز جهانی منع کار کودکان

 

شعری در خور تحسین از بانو دل آرا شرکا درباره کودکان کار


در چشمان بی گناهت

 نگریستم 

و دریافتم 

آن رنج و ظلم و شفقت

 توی بی گناه

تو را نگریستم

 ای کودک کار

و دیدمت بی یاور

تو را دیدم در مشقت

شاید که فردا 

تو را دریابند 

ای کودک تنها

می دانم 

هنوز چشمان تو 

نگران است

به آن آسایش و آرزوها

شاید که رسیده باشد

آن طلوع دل آرای 

نجات تو کودک کار

شاید که من ، تو ، ما 

بگیریم دستان کودکان کار

شاید که او 

لبخند زند به دنیا

( دل آرا شرکاء )


دل آرا شرکاء _ تبریک روز صنایع دستی

منم روز صنایع دستی رو به همه ایرانیان تبریک میگم


در آن دست رنج تو

دیدم آن کار و مجاهدت تو

تو کوشا باشی و من نِگرم

تحسین آمیز به آن دست رنج تو

در آن هنر مایه توست آن گنج عظمت تو

تو را در آن هنر گران قدر میبینم

تو را در اعتلای فرهنگ و هنر میبینم

تنها تو می مانی در اندیشه هر ایرانی

روز صنایع دستی مبارکت باد

ای هنرمند و میراث گذار این سرزمین


دل آرا شرکاء _ ماه دل آرا

از تصنیف های بانو دل آرا


چراغ اندر راه

لغزندگی در راه

و توصیف آن ماه گرفته

و آن ستاره تنها

و آن چشمه زلال

و ماه دل آرای زیبا


( دل آرا شرکاء )

دل آرا شرکاء _ یار دل آرا

نمیدونم کدوم شعر دل آرای عزیز رو براتون بفرستم همشون زیبان


در این دیار حسرت وآه

آیی گرم و مستان کنارما

من گویم به تو ای یار دل آرا

منم آن یار دلارای تو

منم همان محبوب جان کاه تو

تو نشین در کنار یار خود


( دل آرا شرکاء )

دل آرا شرکاء _ شانس دیدار

زیبایی در اشعار دل آرا ی عزیز موج میزنه


تو و آن ، تنگ نظری های بیخود

تو و آن ، نقطه ضعف

تو و آن ، گوهر رفته از دست

تو و آن شانس دیدار دل آرای خود


( دل آرا شرکاء )

دل آرا شرکاء _ گمشده

این شعر دل آرای عزیز در من مادام طنین انداز ه


تو در آن شب مه آلود

بدیدی آن چراغ چوپان در راه

و آن اسیر گمنام تنهای روزگار

تو بیا ای گمشده در من دل آرای خود

بیا و مرا دوباره پیدا کن ..

( دل آرا شرکاء )